حمله شدید کمال تبریزی به برنامه میزانسن شبکه شما

[ad id='39844']

[quote]کمال تبریزی بعد از حضور در برنامه «میزانس» که با انتقاداتی نسبت به فیلمش رو به رو شد، پستی را خطاب به منتقدان حاضر در برنامه منتشر کرد. او نوشت:[/quote]

 

 

«دیشب به دعوت یک همکار قدیمی که البته از دشمنان خانه در دوران شمقدری بود به گمان اینکه توبه کرده در برنامه میزانسن شرکت کردم و در ادامه دو منتقد نام آشنا در نقدی کهنه و عقب افتاده بر مارموز، مدام مرا به تکرار لیلی و مارمولک تشویق می کردند دو نفری که با همراهی مجری، بدون درک تفاوت ها و ویژگی مارموز، شبیه دو کوه منجمد و متوقف شده بودند!

اما از همه جالب تر اینکه با وجود حضور من در برنامه تصمیم گرفتند همچون سیروس که نگران رویارویی نیامد در غیاب کارگردان، تیغ از نیام بر کشند و حرمله وار، مارموز بی پناه را ناجوانمردانه سر از تن جدا کنند ! و سخن آخر … نسل های آتی ما را زیر نظر دارند نقد سفارشی و باسمه ای و خوشایند سیمای میلی به همه جهان نمی ارزد چه رسد به حق الزحمه ای ناچیز از سوی سازمان! …..عزت زیاد»

بعد از پست تبریزی، یکی از منتقدان کمال تبریزی حاضر در برنامه در واکنش به این پست و صحبت های تبریزی در اینستاگرام خود نوشت:

«آقای کمال تبریزی، حدس میزدم حمله های من به پروژه مشکوک “ما همه با هم هستیم” و نقدهای تند و تیزم به جریان تولیداتِ مشکوک و نابودگرِ این روزها -که شما از سردسته هایش هستید – بی پاسخ نمیماند، ولی گودرز را چرا به شقایق ربط دادید؟ خطای شما در ساخت فیلم بد و متحجر و کوچه علی چپ زنِ “مارموز” به کنار، نقش کلیدی تان در تولید یکی از مخرب ترین تولیدات سینمایی این سالها و اختلال در نظام تولید با پرداخت دستمزدهای نجومی از منابع نامعلوم، بزودی آشکارتر خواهد شد و تشت ها آمادهء سقوط از بام هاست. شرم باد که تاریخ سینمای ما را در غیبتِ ساخته های بیضایی ها و تقوایی ها و عیاری ها، با ویرانه های شماها مقطع بندی خواهند کرد.

افسوسم اما از این است که چرا در نقد مراعات کردم و در نقد کارگردانِ مارمولک و مارموز نگفتم از طنز تلخِ روزگار همین بس که یکی از دست اندرکاران و فعالانِ تسخیر سفارت آمریکا، امروز راجع به تندروها و عمله و اکرهء “قدرت” فیلم ساخته، همان طور که سالها پیش کاراکتر ترسوی دنبالِ وام را بسیجیِ مخلص جلوه دادید و چند سال بعدش هم یک دزد و مال مردم خور را لباس دیانت پوشاندید.

میخواستم بگویم این که در بیست و چند فیلمِ جناحی و رانتی شما در این سه دهه، تنها فیلمهایی موفق و ماندگار شدند که صادقانه حدیث نفس بود و به جزییات رفتاری و درونیات آن آدمها اِشراف داشتید (کاراکتر شریفی نیا در “شیدا” هم هست البته). حالا اما در مارموز قصد کردید راهنمای چپ بزنید و به راست بپیچید و دیدید که نمی شود. شما نمیتوانید، چون کاراکترِ قدرت خود شماهایید و سخت است که این واقعیتِ تلخ را قبول کنید یا ماجراها را جور دیگری جا بزنید. یک مرور کوتاه روی عکسهای سی سال اخیرتان معلوم میکند این همه تیپپ سازی جورواجور و رنگ به رنگ شدنها چه الگوی خوبی برای گریمور مارموز بوده است.

جالب تر اینکه وقیحانه و حق به جانب نصیحت کرده بودید که نسلهای آتی ما را زیرنظر دارند! اگر اندکی به این حرفتان اعتقاد داشتید، چرا این سالها یزیدوار به جان این سینمای مظلوم افتادید و سالی یک یا دو فیلم بیهوده با سرمایه های بادآورده ساختید و نعل را به میخ گره زدید و هی رنگ عوض کردید و برای یک تکه نان به هر سازِ ناسازِ سیاست و قدرت و جناحها واکنشِ موزون نشان دادید؟ چرا همیشه همه جا بودید و هستید و جای بزرگان قدیم و استعدادهای جدید را تنگ کردید؟

راستی اگر تلویزیون را “سیمای میلی” میدانید، چرا سیاههء سریالهای شما اینقدر طولانی است و چرا همین الان فاز نمی دانم چندم سریال عظیم و بودجه خوار “سرزمین کهن” را هم ول کن نیستید؟

اگر ما را برای دریافت حق الزحمهء ناچیز برنامه متهم میکنید، خودتان چرا انبان تان از غارت بودجه ها و ارقام برآورد تلویزیون پُر نمیشود و دودستی به این سفره چسبیدید و بودجه سیمای میلی را “میل” میکنید و سیری ندارید؟ کارنامه من و مهرزاد دانشِ عزیز که شفاف و حسابمان پاک است، شمایید که از محاسبه باک دارید و هنوز مانده تا بخاطر این همه سال حضورِ مداوم در باندها و دارودسته های ناسالم سینمای رانتی و تولید پروژهء مشکوک و عجیبِ “ما همه با هم هستیم” به دادگاهِ وجدان عمومی و محضر قضاوتِ واقعی سینما بروید، و من آن روز را انتظار میکشم، حتی اگر نباشم. باز هم باید تَکرار کنم که روز داوری دور نیست و آنکه غربال دارد از پسِ کاروان می آید»

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *