[quote]با بررسی فیلم معکوس پولاد کیمیایی خدمت شما عزیزان هستیم با ما همراه باشید[/quote]
جشنوارهی امسال، این قدر روز اول قابل بحثی داشت که خوب است از همین حالا نوشتن دربارهاش را آغاز کنیم. فیلمها متنوعتر شدهاند، اما متاسفانه، سفارشیتر، کمجربزهتر و کماثرتر. معکوس ساختهی پولاد کیمیایی و تهیهکنندگی پدرش مسعود کیمیایی اولین فیلمی بود که در جشنوارهی امسال تماشا کردیم. یک فیلم در سینمای ایران، با زمینهی یک مسابقهی اتوموبیلرانی. کی فکرش را میکرد؟ گیرم که این بخش متفاوت قصه، از میانه به بعد آغاز شود. اما متاسفانه اغلب چیزها کپی دست دومی از آثار خود مسعود کیمیایی از آب درآمده است. آدمها درد میکشند، اما معلوم نیست دردشان چیست. آدمها فکر میکنند قهرماناند، اما بیشتر محرومانیاند که دلشان بهحال خودشان میسوزد و برای خودشان عزا میگیرند. و از همه جالبتر معترضاند، اما آخر فیلم، قربان صدقهی لبخند قدرت میروند. البته بهلحاظ سیاسی، فیلم این مدلی با گرایش به قدرت مرکزی، میتوانیم داشته باشیم، این هم یک مدلاش است. بهشرطی که باقی فیلم عکساش را نشان مردم ندهیم و سرشان را کلاه نگذاریم. مدام شخصیتهای فیلم از”بالا” و “سفارششدهگی” و مینالند و آخرش بههم میرسند و لبخند میزنند، اما ژستشان را عوض نمیکنند! [یکی از دوستان عزیز، موقع تماشای فیلم فکر کرده بود این “قدرت” که آدمهای قصه مدام ازش مینالند، یکی از شخصیتهای فیلم است که هر آن، قرار است از راه برسد!] بهاین اضافه کنید کلی دیالوگ عجیب و غریب مثل این که: «تصادف مال ماشین نیست، مال آدمه»! همهچیز شکل چیزی است که باید باشد و نه خودش. دیالوگی که شبیه دیالوگ خوب است. قهرمانی که شبیه قهرمان اصلی است. اعتراضی که شبیه اعتراض واقعی است. آخر رقابت هم که قهرمان قصه، ترمزدستی را میکشد و میگوید قرار نیست برنده باشد و اصلن آدم بازندهای است! این میشود که مسابقهی آخر فیلم هم فقط شبیه مسابقه است. اصلن اسم فیلم هست: معکوس!
یک نکته اما فیلم معکوس دارد که در این سینمای ایران، برای خودش ارزش محسوب میشود: این که یک جور اشتیاق واقعی و کشش بهبعضی عناصر در آن دیده میشود. مثل ماشین آمریکایی و پونتیاک فایربرد و بلیزر و دست روغنی و شالی که جلوی صورت دختر را پوشانده و اینها. در سینمایی که دیگر کمتر Passionی در آن دیده میشود، همین حد اشتیاق برای به نمایش درآوردن یک اتوموبیل قدیمی در حال گاز دادن، برای خودش غنیمت است! و صحنهای که اتوموبیل تازه تعمیر شده، دور مرد پیر میچرخد و او را بهشوق میآورد.