نقد بررسی فیلم بروکلین بی مادر Motherless Brooklyn

[ad id='39844']

درست قبل از اینکه تیتراژ پایانی فیلم «بروکلین بی مادر» ساخته ی «ادوارد نورتون» یک خانم به محافظش با آه می گوید: «جالب است که چطور همه چی افشا می شود». منظور او از این جمله داستان رمزآلودی که ما تا دو ساعت قبل با آن درگیر بودیم. یک داستان متفاوت و جذاب از قتل ، باج گیری و فساد در میانه ی قرن بیستم در نیویورک که می خواهد از لحاظ پیچیدگی رقیبی برای «محله چینی ها» باشد. حتی اگر آن جذابیت و اصالت اثر پولانسکی را نداشته باشد اما او توانسته در یک جمله به آسانی مسیر تبدیل شدن رمان «جاناتان لتم» را به یک اثر نمایشی روی پرده های سینما ، توضیح دهد.

در این فیلم «بروکلین» لقب «لیونل اسراگ» است که به نام «فریک شو» نیز شناخته می شود ، او مردی مبتلا به سندروم توره است و با رفتارهای ناگهانی و کلمات عجیب و غریب در مکان های عمومی باعث شرمندگی است. برای بازیگری مثل ادوارد نورتون که نقش آفرینی های بسیار سطح بالایی را از خود به نمایش گذاشته است و تجربه های فیلم یک جوان شیزنوفرنیک در «ترس کهن» و یک اوتیسمی در «امتیاز» را دارد ، لیونل یک چالش جدید و منحصر بفرد محسوب می شود. قبل از اینکه یک کاراگاه آوازخوان را در فیلم ببینیم ، همه منتظر شکل گرفتن یک فیلم نوآر کلاسیک حول محور نورتون هستند.

نورتون بجای تبعیت محض از رمان ، سعی کرده تا کاراکترها را طبق سلیقه ی خودش خلق کند و سپس آن ها به نیم قرن پیش بفرستند یعنی جایی که لیونلی که نورتون آن را خلق کرده می تواند راجع به یک شخصیت دیگر به نام «موزس رندولف» تحقیقات انجام دهد. این شخصیت در واقع نشانه ای کوچک از «رابرت موزس» سازنده ی مشهور اهل نیویورک است که برای ساختن پل ها و بزرگراه هایی که امروز به شهر خدمت رسانی می کنند ، باعث از هم پاشیدن محله های زیادی شد. موزس یک مرد دوراندیش بود اما نوع نگاه او به اقشار در اقلیت و تهی دست محل مناقشات بسیاری بود و باعث شد تا عده ای ، امکانات شهری را نشانه ای از نژادپرستی بدانند.

با نگاهی به کل قصه ، می توان دریافت که «بروکلین بی مادر» وامدار اثر بی بدیل «رابرت کارو» بنام «قدرت شکن» است و به اندازه ی رمان لتم ، از این اثر نیز اقتباس شده است. با این که در گروه بازیگران فیلم نورتون ، اسامی بزرگی مانند «ویلم دفو» و «چری جونز» دیده می شوند ، در کنار اینها او از «الک بالدوین» نیز در نقش یک برنامه ریز شهری چاپلوس را ایفا می کند. پس از تقلید ترامپ در برنامه ی «شب یکشنبه زنده» ، حالا نورتون می خواهد او را وادار کند تا این کار را برای رابرت موزس تکرار کند. در رمان «بروکلین بی مادر» ، لیونل نسبت به یتیمان بسیار دست و دلباز است و شخصی بنام «فرانک» نیز سرپرستی او را بر عهده داشته که به شکل مرموزی به قتل می رسد. قبل از اینکه فرانک بمیرد کلمه ی «فارموسا» را به زبان می آورد که می توان سرنخی برای پیدا کردن قاتل او باشد. شغل لیونل حل پرونده های مختلف است اما به دلایلی خاصی هیچکس جز او علاقه مند به حل یک سری از پرونده ها نیست.

لتم گفته است قبل خواندن یک نمونه مطالعاتی از آثار یک پزشک اعصاب و روان بنام «الیور سکز» چیزی درباره ی سندروم توره نمی دانسته و پس از شناختن این سندروم ، بلافاصله سعی کرده تا به شخصیت اصلی داستانش با اضافه کردن این سندروم به ویژگی هایش ، یک قدرت ماورائی به او ببخشد که از خوش شانسی نورتون ، این ویژگی نیز با رویکرد او هم جهت است. جایی لیونل درباره ی این سندروم می گوید : «باعث می شود که حرفهای خنده دار بزنم اما من نمی خواهیم آدم شوخی باشم». در رمان ، شخصیت لیونل کمی همراه با عجله است اما نورتون سعی کرده تا این کاراکتر را کالیبره کند تا بتواند او را تبدیل به یک شخصیت غیرقابل پیش بینی و تحمل پذیر کند. گاهی اوقات بنظر می رسد که چنین شخصیتی در ۱۹۵۰ نمی تواند مورد قبول جامعه قرار گیرد اما نورتون سعی کرده تا این کاراکتر را با استفاده از هوشمندی و لایه های شخصیتی متنوع همچنان برای مخاطب جذاب نگه دارد.

لیونلی که نورتون آن را ساخته ، یک مرد بسیار جنتلمن است که این را می توان از نحوه برخورد و نزدیک شدن او به «لورا»(گوگو امباثا-راو) دریافت. لورا یک فعال اجتماعی است که کلید حل این پرونده در دستان اوست. او در بالای یک کلوب شبانه زندگی می کند که همین باعث شده تا لحن فیلم با موسیقی جاز تلفیق شود. اما لورا اکثر وقت خود به مبارزه علیه تبعیض نژادی در مرکز شهر اختصاص داده و در مقابل آدمهایی مانند موزس ایستادگی می کند. در مقایسه با «محله چینی ها» که جنگ بر سر آب موضوع اصلی آن بود ، فسادی که در مرکز داستان «بروکلین بی مادر» قرار دارد تنها مربوط به مسائل مالی نیست. رمز و راز های مربوط به ایجاد زیرساختهای نیویورک یک قصه ی پندآموز تاریخی است که مخاطب برای درک آن نیاز به زمان دارد. این میراث تاریخی شامل داستان هایی از دستورات موزس برای کشیدن یک پل تا لانگ آیلند و پاکسازی محلات زاغه نشین و آواره کردن مردم تهیدست است. برای درک کامل این موضوعات حتی رمان لتم هم کافی نیست. جالب است که چطور همه چی افشا می شود.

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *