واکنش رشتی ها به پخش سریال توهین آمیز وارش از شبکه ۳

[ad id='39844']

[quote]در زیر بخش کوچکی از انتقادات بعضی کاربران اینستاگرامی نسبت به سریال توهین آمیز وارش را می خوانید:[/quote]

 

آسد سعید نویسنده و کارگردان در مورد این سریال نوشته است:

سریال وارش توهین بزرگ صداوسیما به مردم گیلان است. 

انگار صدا و سیما بدون کارشناس تاریخی رها شده است که اینچنین بی پروا دست به تاریخ بافی دست زده است
شما از گیلان چه می دانید که این چنین مردم بزرگ گیلان را منفعل نشان می دهید این اجازه را از چه کسی کسب کرده اید؟
فیلم نامه وارش اگر تحقیقات تاریخی دارد چرا اینگونه به تصویر کشیده شد و اگر ندارد چرا نظارتی صورت نگرفته است
شما گیلانیان را پیر فرسوده یا معلول یا منفعل یا ظالم نشان بدهید بعد یک غریبه قهرمان یک قوم دیگر بشود و زن نماد خاک و وطن است را ، از آن خود بکند ! بدتر از آن بعد زن یعنی همان خاک از غریبه خواستگاری کند در برابر ظلم !!
چقدر نادان شده آید که ما سکوت کنیم!!!
فیلمی که در ساختار ضعیف و در فیلم نامه افتضاح است چگونه اجازه پخش میگیرد ؟!

 رامتین سراج پور منتقد، کارگردان و تهیه کننده  نیز در این رابطه می نویسد:

 این درام با نام قبلی «بهترین سال های زندگی ما» ، اقتباسی ناشیانه از رمان مطرح  «مهاجران» هاوارد فاست نویسنده حزب کمونیست آمریکایی است. وارِش به معنای باران و رانِش به معنای دور کردن است. البته معنی دیگر رانش در پزشکی منظورم است که واضح نمی گویم.
راستش مشکل اصلی اینجاست که بسیاری از تولید کنندگان سریال با تفاوت مدیوم تلویزیون و سینما آشنا نیستند و سکان هدایت برای ساخت یک سریال تلویزیونی را بنا به هزار و یک دلیلِ غیر حرفه ای در دست می گیرند غافل از آنکه درک درستی از تمایز این دو مدیوم داشته باشند. اشاره به تمایز مذکور از حوصله این پست خارج می باشد لذا بسنده می کنم به غده سرطانی این اثر، واژه «بی غیرت» که تاکیدی است در کلامِ یک زورگو با لهجه غیر بومی(بهنام تشکر) بر مردمان گیلان، بخصوص در نمایی که تصویر کات می شود به نمای واید؛ گیلانی ها کنار ساحل به شدت تحقیر آمیز نشان داده می شوند. از سویی سه آدم بَد: زورگو و دو دستیار. رئیس و یک دستیار عاقل و زرنگ به نظر می رسند و دستیار دیگر یعنی افشین سنگ چاپ با لهجه گیلانی یک لومپنِ کفتار صفت نمایش داده می شود. در صحنه های صیدِ ماهی ها کارگردان بسیار ساده انگارانه عمل می کند و از ماهی های کپور پرورشی به جای ماهی سفید استفاده می کند که فاجعه آمیز تر از صحنه های لو لِوِل فیلم های ایرانی مثلِ شوک دادن از روی لباسِ بیمار در بیمارستان است. 

سامان محمودی نوشته است:

احمد کاورى متولد جنوب ایران است که امروز سریالى مى سازد در مورد مردم سرزمین گیلان بدون اطلاعات بدون تفکر بدون تحقیق برداشتى آزاد از رمان فاخر مهاجران نوشته هاوارد فاست را تبدیل به اثرى تلویزیونى مى کند ،برداشت آزاد یعنى چه؟ یعنى فقط چهره آفتاب سوخته و اشتغال به ماهیگیرى نقش اول؟ از رمان فوق فقط این دو تا را قرض گرفتى و اعلام کردى برداشت آزاد؟!
بد نیست ابتدا کمى تحقیق کنى بعد فیلم بسازى ….چگونه به خودت جرات مى دى از مهمانوازى گیلانیان سواستفاده کنى؟ چگونه گیلان را خالى از مرد و مردانگى نشان مى دهى؟ میر ولى ( هدایت هاشمى) از همه جا مانده و از هر جا رانده به گیلان پناه مى آورد در کوتاه ترین زمان به فرد اول ماهیگیرى استان تبدیل مى شود به صورتى که در سکانسى مى گوید همه ماهیگران و قایق داران براى من کار مى کنند و شیلات استان ماهى هایش را از من مى گیرد!!! به ناگاه رفیق گرمابه و گلستانش سر مى رسد و در جایى که مردمانش یا خلافکار و دزد و باجگیر و یا تو سرى خور و سر به زیر و یا دو رو و چاپلوس هستند مى شود نماد مردانگى !!!! چگونه مى شود زنى که تازه شوهرش را از دست داده و نوزادش را بدون حضور او به دنیا آورده است عاشق مردانگى یارمحمد مى شود؟ مگر مردمان این سرزمین مردى و مردانگى ندیده اند؟ آنچنان دلشیفته مرد جنوبى مى شود که در سکانسى خارج از رسومات آن زمان به یارمحمد مى گوید: مرد من مى شى؟؟!!!
چگونه سکانسى را ترسیم کردى که فرد جنوبى مى گوید من بچه کویرم و اینگونه با دست خالى جلوى فردى که بچه دریا است و چاقو در دست دارد و همه مردم از او وحشت دارند مى ایستد؟
چرا ماهیگران ساده این دیار را تو سرى خور نشان مى دهى؟ چرا کشاورزان این خطه را افرادى ترسو معرفى مى کنى؟چگونه مى شود همه یا دزد باشند یا ترسو و تنها مرد سریال بچه کویر باشد ؟به راستى مردم این دیار منتظر بچه کویر بودند تا باج ندهند و ظلم نشنوند؟
آقاى فیلم ساز در زمانى که دخترکان این کشور باید در پستوى خانه پنهان مى شدند تا خداى نکرده باعث شرمسارى خانواده نشوند ، گیلکان دخترانشان را به مدرسه مى فرستادند به آنها اجازه تصمیم گیرى مى دادند این به آن سبب نبود که این دیار فاقد مرد است بلکه به آن دلیل بود که اینجا زنان هم مرد بودند ، حال تو زن گیلانى را که پا به پاى و شانه به شانه مردان کار مى کند را شیفته مردانگى مرد جنوب  مى کند را شیفته مردانگى مرد جنوبى نشان مى دهى اى کاش نگاهى به فیلم باشو غریبه کوچک استاد بیضایى مى انداختى تا معنى زن گیلک را دریابى.
آقاى کاورى از نجابت مردم گیل و دیلم سواستفاده کردى سرزمین گیلان را که همواره با وجود شیرمردان و شیرزنان از هجوم و حمله بیگانگان در امان مانده است را قحط الرجال نشان دادى، نمى گویم پخش سریال را متوقف کن ولى انتظار دارم از مردم این دیار عذرخواهى کنى .

[ad id='39844']

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *