نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی
سیمرغ پلاس || تا اکران مردمی فیلم جدید استاد مسعود کیمیایی مدت زمان کمی باقی مانده و ما برای آشنایی بیشتر شما با حال و هوای فیلم استاد سه عدد از بهترین نقدهای فیلم قاتل اهلی را جمع آوری کرده ایم
نقد اول
قاتل اهلی» ساخته مسعود کیمیایی صرف نظر از همه حاشیه هایش فیلم ضعیفی است. در سالهای اخیر همه فیلمهای مسعود کیمیایی به شکلی حاشیه داشته اند، بعضی بیشتر بعضی کمتر؛ برخی رسانه ای شده اند و برخی نه و البته همگی نیز براین نکته تاکید داشته اند که خود مسعود کیمیایی مهمتر از فیلمهایش بوده. حاشیه مهمتر از متن بوده، حال این حاشیه حرکت های نمایشی و جنجال آفرینی های سازنده بوده یا دعوا و مرافعه اش با دیگران پشت صحنه و…
کیمیایی این روزها متاسفانه با باور اینکه پس از نیم قرن فیلمسازی بهتر از هر کسی سینما و فیلمسازی را بلد است؛ بی آنکه به مخاطب بیندیشد و بی آنکه به نفس هنر و بیندیشد و حتی بی آنکه به خود سینما بیندیشد، تنها تصویر گر تمایلات شخصی خود بوده است. به نظر من این احساس بیگانگی و سرخوردگی که حتی علاقمندان پایمرد سینمای او دچارش شده اند از این ناشی می شود.
به شخصه هیچگاه از شیفتگان سینمای او نبوده ام، هرچند برخی از فیلمهایش را دوست داشته و پسندیده ام؛ اما تجربه بودن درکنار یکی از علاقمندان سینمای او و حتی فراتر از این کسی که با فیلمهای قدیمی کیمیایی به این هنر علاقمند شده تصویر دقیق و روشنی از این مسئله پیش روی من گذاشته است. به گمانم دعوای او با تهیه کننده قاتل اهلی و یا سرمایه گذار و بازیگر فیلم رئیس و مواردی از این دست تا حد زیادی ناشی از همین فردگرایی و عدم یکدستی گروه سازنده آثارش بوده.
قاتل اهلی فیلمی خوش عکس است، کارگردانی فیلم در برخی فصل ها قابل اعتناست؛ اما کلیت فیلم نه تنها آشفته که به شدت بی سروته و از همه بدتر بی ربط به این روزگار است. این بی ربط بودن به زمانه بزرگترین معضلی است که گریبان فیلم و سازنده اش را گرفته؛ فیلمسازی که با پوست انداختن ظاهری قهرمانان فیلمهایش، کوشیده خود را به این روزگار نزدیک کند اما نه تنها در این زمینه توفیقی نیافته که حتی آن قهرمانان سنتی آثار خود را نیز از دست داده و سینمایش از آن زمان به شدت لطمه خورده و افت کرده است.
به همین خاطر است که وقتی در دهان شخصیتی مثل بهمن به عنوان نماد هنرمند معترض و متعهد این روزگار (با آن اجرای ناامید کننده پولاد کیمیایی مثل همیشه) شروع به شعار پراکنی می شود، تماشاگر جدی خنده اش می گیرد و پسرش ناچار می شود در حمایت متن جدی کمیک شده پدرش در پاسخ به خنده های جماعت در سالن برج میلاد فریاد بزند : زهر مار!
و این مجموعه باور نکردنی از کلیپ های خوش رنگ و لعاب، به اضافه خط داستانی بدون منطق و موقعیت هایی که تنها دلیل وجودی آنها این است که دلخواه فیلمساز بوده اند، با وجود همه پتانسل دو بازیگر اصلی فیلم (پرستویی و جدیدی) و تلاشی که خرج این فیلم کرده اند تنها نتیجه گیری از آن حس خودکشی فیلمساز صاحب سبک دیروز است.
از همه این ها که بگذریم از همه بدتر این است که کیمیایی با سرسختی نشان دادن در زمینه ای که حق با تهیه کننده فیلم بوده آن را به دعوای مالک مادی فیلم و صاحب معنوی فیلم بدل کرده است. اما در این دعوا اگر لشکری قوچانی محق به نظر می رسد نه به دلیل این است که تهیه کننده است و چون سرمایه گذاشته حق دارد در کار فیلمساز دخالت کند، بلکه به دلیل آن است که هر تماشاگر بی طرفی که فیلم را تماشا کند در می یابد نصف کلیپ های سنجاق شده به فیلم با حضور و هنر پراکنی پولاد کیمیایی اضافه است و باعث شده است فیلم به مراتب بدتر از آنچه هست به نظر برسد.
نقد دوم
«قاتل اهلی» جدیدترین فیلم مسعود کیمیایی است که مثل همیشه قبل از ساخت، در طول ساخت، پس از ساخت و هنگام نمایش در جشنواره جنجالآفرینی کرد اما همانطور که اینها دیگر جزوی از رفتارشناسی فیلمهای کیمیایی شدهاند، کیفیت ضعیف و غیرقابل دفاع آثار متاخرش نیز قابل انتظار و پیشبینی هستند.
متاسفانه فیلم حتی در روایت قصه خطی خود نیز ناموفق میماند و نمیتواند یک روایت ابتدایی از داستان خود به مخاطب ارایه دهد. به همین دلیل هم در دام هولناک شعر و شعارهای افراطی و دافعهبرانگیز گرفتار میشود که البته به این مولفه همیشگی فیلمهای کیمیایی باید رویکرد افراطی به موسیقی و کلیپ و آوازخوانی به بهانه خواننده بودن یکی از شخصیتها را نیز اضافه کرد که فیلم را بدل به یک کنسرت شخصی کرده است.
فیلم نه عمق دارد، نه سطح و تنها نمایشی است از تک سکانسهای جدا که گاه حتی ارتباط دراماتیک و منطقی آنها با هم دچار نقصان است. بازسازی امروزی صحنه قتل در حمام «قیصر» و ایستادن پشت حرفهای تاریخ گذشته و نخ نما درحالی که جای هر کسی در مناسبات امروز جامعه ما مشخص است، نه یک فرار رو به جلو بلکه از اساس، یک اعتراف به تمام شدن است.
نقد سوم
اگر آقای مسعود کیمیایی فقط سه فیلم قیصر، داشآکل و گوزنها را ساخته بود، به گردن سینمای ایران حق داشت و نامش در تاریخ این سینما ماندگار میشد. اما فیلمهای سالهای اخیر او، یکی از یکی ضعیفتر بودند. فیلمهایی مبتنی بر دیالوگ، شعاری و بیانیه وار. فیلم «قاتل اهلی» نیز یکی دیگر از آن فیلمهای ضعیف است؛ داستان یک مدیر اقتصادی مسلمان و پاکدامن و مشکلات و دغدغههایش (جلال با بازی پرویز پرستویی). اما فیلم مشابه یک میزگرد تلویزیونی است؛ البته دکوپاژ و فیلمبرداری و دیگر ویژگیهای فنی فیلم قوی است، اما مشکل، فیلمنامه است؛ مثل بسیاری از دیگر آثار او. البته چیزهای خوبی هم در فیلم گفته میشود: اشاره به اختلاسهای کلان و بیکاری و بر هم زدن کنسرتها و… اما اینها همه به شکلی شعارگونه و با لحنی پرطمطراق و غیرطبیعی گفته میشوند، نه با زبان سینما و تصویر و نشانه. اما آنچه در فیلم اعصاب آدم را خرد میکند کنسرتهای فیلم است (پولاد کیمیایی نقش یک خواننده را بازی میکند.) کنسرتهایی با ترانههایی شعاری و بعضا ناموزون که بسیار بیشتر از حد متعارف، تایم فیلم را صرف خود کردهاند. (ترانههایی که فیلمساز به فیلم تحمیل کرده و ظاهرا به مذاق تماشاگر عام خوش میآیند پیش از این به فیلمهای قیصر و داش آکل هم ضربه زده بود.) برخی صحنههای فیلم هم اساسا بد از کار درآمدهاند؛ مثلا صحنه بحث بهمن (پولاد کیمیایی) با جلال، یا صحنه زدن کیف دختر جوان توسط یک موتوری، یا ریاکشن شاتهایی که از تماشاگران کنسرت میبینیم، یا سکانس عجیبِ ناگهان سردرآوردن کاراکتر امیر جدیدی در داخل استخر، آن هم با مایو. مک گافین داستان، یعنی اسنادی که ضد جلال است و در یک هارد نگهداری میشود هم سست است و معلوم نیست چگونه چنین مدارکی ساخته شدهاند و نقش جلال در ماجرای مدارک چیست. آقای پرستویی هم یکی از بدترین بازیهای زندگیاش را ارایه داده است؛ بازی اغراق شده و پر از ژستهای اضافه. در کل میتوان فیلم قاتل اهلی را چنین توصیف کرد: یک بیانیه سیاسی موزیکال، با بازی بد بازیگر اصلی و پر از صحنههایت زاید و اضافه.
نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایینقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی نقد فیلم قاتل اهلی مسعود کیمیایی
یک دیدگاه
مانداا
واقعا از یه تله فیلم دسته چندم تلویزیونی هم ضعیفتر بود
هیچ منطق و مفهومی نداشت،بازیهای گل درشت و نخ نما،تیکه های سیاسی پر از اغراق غیر منطقی و …..
اصلا فیلم نبود چند تا سکانس بود به زور هم وصلش کرده بودن
ناشناس
حیف که خیلی آدما بدون اینکه طعم زیبایی های دنیا رو بچشن، از دنیا میرن.
فهمیدن حرفهای ایشون ، قهرمان و حسّ قهرمان رو فهمیدن، می خواد.
همه ی تصاویر تو فیلمهای کیمیایی نشونه است. برای فهم ایشون، باید از فلسفه شروع کنید. نشانه شناسی بخونی. اما قول نمیدم باز هم تو درک ایشون موفق بشید.
نمی خوام از آقای کیمیایی دفاع کنم. ایشون بی نیازن از این حرفا. اما دیالوگ های کیمیایی رو فهمیدن، “بلد بودن” می خواد.
من تک تک صحنه هارو می فهمیدم. هر لحظه اش یه دنیا حرف داشت.
خیلی دوستتون دارم بزرگ سینمای ایران آقا مسعود.
ناشناس
فیلم حدود ۲ ساعت بود و تقریبا از دقیقه ۴۰ به بعد نه تنها جذابیتی نداشت، حتی سر درد هم گرفتیم.
وجود خانم لعیا زنگنه اون وسط چی بود؟ میخواست بگه حتی ایشونم صیغه ای دارن؟ وسط بدبختیهاش دنبال دوغ محلی بود؟ 😮
پولاد کیمیایی ۱ کلمه… فاجعه بود! ۳ تا اهنگ خوند، مگه خوانندست که ما مجبوریم ۱۰ دقیقه از فیلم رو به صداش ایشون گوش بدیم!
کلا هم ربطش به فیلم مسخره تر از خانم زنگنه بود..
نقش اقای نور در فیلم.. که تو خونش تابلو مصدق داشت چی بود؟
عکس مصدق اون وسط که چی؟
دیالوگا همش افرای و تهوع اور و بزرگنمایی که نه داستان تخیلی بود!
امیرجدیدی، تنها دلیلی بود که وسط فیلم بلند نشدیم بریم، گرچه ربط علاقش به مهتاب و چطوری هارد و پیدا کردن و، چطوری یهو تو استخر درومدن و چاقو خوردنش تو سونا رو نفهمیدیم!!!
خیلی مسخره نیست شما زندانی باشی بعد وسط بدبختی قران بخونی؟
بابا بخدا اینا تخیلیه، سوپرمن منطقی تره تا این حرفا…
مامان بابای بهمن چی کاره بودن؟
اخر فیلم پرده رو کشید که بگن رفتن دوستان هم خواب شن!؟
افتضاح
حیف پول
حیف وقت