فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان
دباره فیلم
محمدحسین مهدویان این بار با فیلم «لاتاری» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد؛ فیلمی که نسبت به ۲ اثر دیگر این کارگردان با تفاوت های بسیاری همراه است. تهیه کنندگی این اثر سینمایی را سیدمحمود رضوی برعهده دارد.
«لاتاری» سوژهای متفاوت را دستمایه قرار داده است
اسامی بازیگران لاتاری
ساعد سهیلى، هادى حجازى فر، جواد عزتى و زیبا کرم على
خلاصه داستان لاتاری:
دختری که برای دوره استعدادیابی خوانندگی به ترکیه می رود و در دام کارتل های قاچاق جنسی می افتد.
خبرهای جدید از لاتاری
مهدویان در برنامه زنده “سى و پنج” درباره بازیگران “لاتارى” گفت: ساعد سهیلى و هادى حجازى فر نقش هاى اصلى فیلم را بازى مى کنند و جواد عزتى هم دیگر بازیگرى است که حضورش در فیلم قطعى شده است. همچنین زیبا کرم على در نخستین حضور سینمایى اش یکى از نقش هاى اصلى زن فیلم را بازى مى کند و دیگر بازیگران فیلم هم به زودى انتخاب مى شوند . فیلمبردارى فیلم در تهران و یکى از کشورهاى عربى انجام مى شود. پیش بینی می شود «لاتاری» از فیلم های جنجالی جشنواره فجر باشد.
حاشیه های فیلم لاتاری
پاسخ محمدحسین مهدویان به حواشی اخیر فیلمش
محمدحسین مهدویان با انتشار این عکس در اینستاگرامش نوشت:پخش نسخه ی ناقص و غیرآماده ی سکانسی از فیلم سینمایی «لاتاری» باعث سوءتفاهم در جمعی از شهروندان شهر مقاوم و قهرمان سوسنگرد شد و این تلقی پیش آمد که خدای ناکرده گروه سازنده قصد بی احترامی داشته اند. فیلم «لاتاری» درباره ی غیرت ایرانی است. غیرت همه ی ایرانی ها. غیرت و ناموس پرستی مردان عرب چنان آشکار و پیداست که کسی نمی تواند منکر آن باشد. شما برادران عرب همواره مثال مردانگی و غیرت بوده و هستید. در مقاومت هشت ساله ی ملت ایران مردان شجاع عرب در پیشانی مبارزه با دشمن بوده اند. مادران صبور و پاک سرشت شما و همه ایرانیان مایه ی افتخار این سرزمین هستند. اگر غیرت، شجاعت و مقاومت دلیرانه ی شما نبود، امروز ما در پناه کدام امنیت به فیلم سازی و فعالیت هنری می پرداختیم. ما خوزستان را همیشه خانه ی خود دانسته ایم و به خاک و مردم اش عشق ورزیده ایم. در گروه سازنده ی فیلم چندین خوزستانی از عوامل اصلی بوده اند. از جمله ابرهیم امینی نویسنده، حمید فرخ نژاد و نادر سلیمانی بازیگران فیلم. چطور ممکن است چنین گروهی حتا فکر توهین به برادران و خواهران عرب را در سر بپرورانند. یقین بدانید حساسیت و نگرانی شما از نگاه گروه سازنده ی 《لاتاری》 پنهان نبوده است و به حتم تماشای نسخه ی نهایی فیلم نگرانی شما را برطرف خواهد کرد.
نقد فیلم
بلاگ نماوا «لاتاری» فیلم بسیار مهمی در کارنامه کاری محمد حسین مهدویان به شمار میآید. فیلمی که انگار روی دیگر سکه مهدویانی را نشان میدهد که نمیشناختیم. این اولین باری ست که با شمایل جدیدی از فیلمساز روبهرو میشویم؛ جوان خوشفکری که همیشه دغدغه تاریخ معاصر ایران و خصوصاً تاریخ انقلاب اسلامی را داشته است حالا سراغ موضوع اجتماعی بهروزی (در دل یک درام عاشقانه-انتقامجویانه) رفته که بیشتر با مدرنیزاسیون کشور گرهخورده تا سنتها. مهدویان دوربین خود را بهجای صفحات تاریخ به خیابانهای شلوغ و کثیف تهران برده است تا داستانی عجیبتر از فیلمهای دیگرش برای تماشاگران تعریف کند. تماشاگرانی که در «ماجرای نیمروز» و البته صفها و سانسهای فوقالعاده همین فیلم نشان دادهاند که چقدر مهدویان و فیلمهایش را دوست دارند. بیاغراق محبوبیتی را که او امروز در میان اقشار مختلف مردم (از پیر جوان گرفته تا موافق و مخالف) دارد هیچ فیلمساز حکومتی دیگری در طول تاریخ انقلاب نداشته است. مهدویان شبیه به هیچکدام از فیلمسازهای وابسته دیگر فیلم نمیسازد. هم تجربه زیست متفاوتی دارد و هم بینش و سلیقه سینمایی بسیار متفاوتتری که البته مهمترین ویژگی او در کنار هوش بالایش است.
او که نه حاتمی کیاست، نه رسول ملاقلی پور نه فیلمساز مثلاً اصلاحطلب و نه…، در سومین تجربه بلند خود «لاتاری» هم مانند آثار پیشینش. درست در مرز میانه دوگانهها و تضادهای فاحش و بنیادین تاریخ معاصر حرکت میکند و فیلم میسازد. آنجا که کمرنگترین نشانههای تفکر مشترک در میان دیدگاههای مختلف حاضر است و مهدویان دقیقاً با دستمایه قرار دادن این نشانهها موفق میشود آثاری خلق کند که دل عموم مردم را (فاقد از تفکراتشان) به دست بیاورد و درعینحال همسو با نگاه حاکم هم باشد. هرچند که گاهی این مسیر دچار دستانداز میشود (مثلاً جشنواره دولتی فیلمش را آنطور که باید تحویل نمیگیرد یا مردم حاضر نمیشوند آن را به خاطر پرداختن به موضوعی حساس با برچسب ساخت فیلم سفارشی دولت و حکومت ببینند) اما بیش از هر چیز در محبوبیت این روزهای او تأثیرگذار است. این تناقض بزرگ، این دوگانهای که فیلمساز از هر دو سویش تغذیه میکند تا فیلم خوبی بسازد، در «لاتاری» بیش از هر فیلم دیگر او خودش را نشان داده و نهتنها به عنصری مهم از فیلم بدل شده است که آن را تبدیل به فیلمی دو وجهه یا دوپاره کرده است. «لاتاری» همانقدر که سعی میکند به طنز، طعنه یا تکرار روی نقاط ضعفی اساسی در دل سیستم دست بگذارد و توجه را به شان جلب کند، یکجاهایی هم (بنا بر مواضع اعتقادی و باورهای فیلمساز یا ارگان)، بهاصطلاح جانماز آب میکشد. جدال میان این دوگانگی در تفکرات خود فیلمساز، در فیلمی از او که اتفاقاً کمتر جنبههای سیاسی دارد و بیشتر سعیاش را معطوف به تعریف کردن قصه خوبش میکند، بیش از هر فیلم دیگر خود را عیان میکند و شدت مییابد.
«لاتاری» از یک عاشقانه تینایجری به یک فیلم انتقامجویانه انقلابی تبدیل میشود که قهرمان زخمخورده عاصی (شبیه به حاج کاظم «آژانس شیشهای») علیه سیستم یا به عبارتی علیه گذشته و سبقه خود میشورد. توجه به این مسئله در برخورد با دوگانگی جاری در فیلم مهم است؛ کاراکتر موسی با بازی درجهیک هادی حجازی فر تکاملیافتهترین نمونه از شخصیت “افراطی متفاوت” یا به عبارتی مردی از تبار دلواپسان روشنفکر است که در فیلمهای مهدویان تکثیرشدهاند و حضورشان همواره نقش مهمی داشته. از حاج احمد «ایستاده در غبار» که البته شکل افراطگراییاش متفاوتتر بود تا شخصیت افراطی در «ماجرای نیمروز» که بازهم حجازی فر نقشش را بازی میکرد و موسی که امروز در «لاتاری» با آن سروکار داریم، همگی نمونههای این “افراطی متفاوت” که دنیاها و آزاداندیشیهای خود را دارند، هستند. موسی شبیه به مبارزان قدر است یا فرمانده گردانهای زیر آتش در خط مقدم یا حتی مایلی کهن اما درنهایت یک فرد عملگرای افراطی است که بهواسطه عزم راسخش و بازی دلچسب حجازی فر بسیار هم دوستداشتنی مینماید. ایراد کار و تناقض در اینجاست که این شکل از کاراکترها در فیلمهای مهدویان و به شکل ویژه «لاتاری» بیشازاندازه دوستداشتنی هستند. هرچند که موسی جدا افتاده است، از سیاست و قدرت و همهچیز سالهاست دوری گزیده و در سکانس عالی و بهیادماندنی صحبتهای او و امیرعلی پیش از آنکه تصمیم نهایی را بگیرند، اعتراف میکند که احساس گناه میکند، اما اینها بهخودیخود کافی نیستند. جه تلخ چه شیرین باید تئوری مؤلف را فراموش کنیم و کمی واقعگرایانهتر به جهان فیلم نگاه کنیم. آیا مصداقهای این تفاوت برای آنکه از دریچه نگاه فیلمساز به برداشت مخاطب منجر شود، کافیست؟در اینجا هدف و آنچه فیلمساز نشان داده اهمیت چندانی ندارد، آنچه مهم مینماید برداشت تماشاگر است؛ تئوری مخاطب. تأثیری که پرورش چنین شخصیتی در «لاتاری» بر مردم ایجاد میکند در لایههایی عمیقتر و درونیتر منجر به پذیرش و به رسمیت شناختن افراطگرایی در نزد مخاطب و حتی محبوبیت یافتن آن میشود. خطرناک به نظر میرسد اینطور نیست؟ نهفقط برای سینما که برای فرهنگ و جامعهای که نشان داده این روزها بیش از هر چیز با رسانه منقلب میشود و تحت تأثیر قرار میگیرد؛ خب با در نظر گرفتن محبوبیت فیلمساز و آثارش و هوشش در انتقال مفاهیم و در دست گرفتن نبض مخاطب با دستیازی به جادوی سینما، حتی خطرناکتر هم به نظر میرسد! اتفاقی که از پررنگترین سویههای تاریک دوگانه هم هست، باعث میشود تماشاگر عشق فیلم آنطور که باید با «لاتاری» احساس صمیمیت نکند و دوستش نداشته باشد.
هرچند «لاتاری» کمی طولانی به نظر میرسد و داستانش را بسیار دیر شروع میکند تا وارد فاز دوم انتقامجویانه فیلم شود، هرچند حدفاصل میان رفتن دختر و کشف حقیقت توسط امیرعلی و برادر دختر در زیرزمین بیشازاندازه کشدار است و یا در لحظاتی فیلم سوپر ملودراماتیک میشود و رنگی از سریالهای صداوسیما به خود میگیرد اما کارگردانی مهدویان و دستوپنجه نرم کردنش با فرم کار سرپوشی بر این ضعفهای آکادمیک! میگذارد. کماکان در فیلمهای او بیش از هر فیلم دیگری با داستان و روایتی درستودرمان سروکار داریم و جسارت کارگردان خود را در مضامین، فرم و بازیهای روایی بروز میدهد. حرکت در مسیری درست میان دنیای سینمای مستند و داستانی، جایی که تماشاگر همزمان با تصاویر مستندی از شهر و شلوغیهایش روبهروست و در سوی دیگر با فرمهای کارگردانی شده و مثلاً کلیپی که ناگهان وسط فیلم در میان غمهای امیرعلی سروکلهاش پیدا میشود.
پایان فیلم، درنهایت دور از هرگونه پیشبینی رقم میخورد و آنقدر غریب هست که به تکهای جدا افتاده و مجزا از
«لاتاری» میماند. پایانبندی «لاتاری» فیلم را شدیداً رادیکال میکند و حتی وجههای تروریستی به خود میگیرد. سرباز دیروز اسلام و وطن، امروز تصمیم میگیرد بار سنگین گناهانش را خالی کند، پس با دستان خودش درحالیکه در خاک کشوری دیگر، در کافهای موجب رعب و وحشت عمومی شده، حسابش را با گذشته و جای خالیاش در آن صاف میکند؛ و مهدویان در تصمیمی بسیار جسورانه تمام صحنه را با فرمت ویدیو خبری پخش میکند تا این جنبه تروریستی گونه حتی مؤکدتر شود و علامت سؤال تماشاگر بر مسیر تناقضها و دوگانهها هم بزرگتر. انگار کارگردان شوخیاش گرفته باشد و بخواهد سربهسر تماشاگر، تاریخ، سینما، اخلاقیات و… بگذارد؛ و بعدازآن هم خنده امیرعلی که یادآور خنده قیصر در قطار در پایان «قیصر» است این پایانبندی را حتی عجیبتر هم میکند تا تبدیل به یکی از رادیکالترین پایانبندیهای سینمای ایران و یکی از رادیکالترین و تندروانهترین و درعینحال فراجناحیترین فیلمهای دهه نود شود.
فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویان فیلم لاتاری محمد حسین مهدویانفیلم لاتاری محمد حسین مهدویان
یک دیدگاه
ناشناس
چی شد؟
برای استعدادیابی خوانندگی به ترکیه؟؟!!😥
ناشناس
این فیلم شدیدا پیشنهاد میشه دیده بشه من ۲ بار دیدم( تو جشنواره و اکران عمومی)… ۲ تا ایراد داره فیلم.. عدم توازن بین بخش اول و دوم فیلم… یک ساعت اول فیلم ضرباهنگ مناسب ریتم خوب که باعث هیجان و همذات پنداری مخاطب با کاراکتر اصلی فیلم میشود ولی بخش دوم فیلم خیلی این شرایط رو نداره به نظرم پایان فیلم هم خوبه… ایراد دوم حضور نادر سلیمانی در فیلمه که دلیل حضور ایشون احتمالا این بوده که با شوخی های ایشون کمی از بار غم فیلم کم بشه… مثلا که چی پاشو گرفته بالا داره ناخن شصت پاشو می کنه… حضور نادر سلیمانی عزیز در این فیلم باعث شده بود در بسیاری از صحنه ها از هیجان و تمرکز بیننده کم بشه…
ناشناس
لاتاری فوق العاده بود
فیلم باز تبریزی
یک فیلم عوضی، پر از تحرف و آدرسهای غلط. بنظرم فیلم کاملا سفارشیه
۱٫ آدرس غلط میدهد: کسایی که ریشه مشکل اونا هستن بعنوان منجی مطرح میشن. مثلا موصای فیلم همونیکه بخاطر ارتباط دختر و پسر و حجاب میریزن بیرون ولی تو این فیلم انگار یک مملکت دیگه است
۲٫ اگر بپذیریم که ریشه این مشکلات مسائل اقتصادی مردمه با این فیلم علیه منافع ملی حرکت میکنه. تا زمانی که ریشه ها حل نشه عملا این مشکلات و بدترش ادامه دارن
۳٫ به جای پرداختن به ریشه ها برای کمک به حل مشکل عمدا و بصورت سفارشی نتایج رو بولد میکنه و از آستینش ناجی خودشو معرفی میکنه.
فقط بازی با احساسات مردمه و سعی میکنه یکسری تفکرات و ناجی ها ساختگی رو القا کنه.