[quote]«دفترچه مرگ» قطعا یکی از بهترین سریالهای انیمهای تمام دوران است که داستانی عمیقا منحصر به فرد و قانع کننده ارائه میدهد. [/quote]
طراحی این مجموعه مانگا را تاکهشی اوباتا Takeshi Obata بر عهده داشت. از روی این مانگا تاکنون یک سریال انیمه ژاپنی ۳۷ قسمتی (از اکتبر ۲۰۰۶ تا جون ۲۰۰۷)، یک لایت نوول (یک سبک از رماننویسی ژاپنی است که به طور معمول بیش از ۴۰ تا ۵۰ هزار کلمه نیستند و دارای تصویرسازی نیز هستند.)، چهار فیلم، یک مینی سری ژاپنی سه قسمتی به نام «Death Note: New Generation»، یک تئاتر موزیکال و تعدادی بازی ویدئویی ساخته شده است. به همچنین شبکه نتفلیکس نیز یک فیلم آمریکایی با اقتباس از همین مانگا در سال ۲۰۱۷ منتشر کرده است. این مانگا جایگاه دهم در میان لیست بهترین مانگاهای تمام دوران را به خود اختصاص داده است و تاکنون جوایز زیادی را از آن خود کرده است. انیمه ی «دفترچه مرگ» نیز بهعنوان بهترین انیمه سال در سال ۲۰۰۷ انتخاب شد.
«دفترچه مرگ» قطعا یکی از بهترین سریالهای انیمهای تمام دوران است که داستانی عمیقا منحصر به فرد و قانع کننده ارائه میدهد. امتیاز این انیمه در سایت “آی ام دی بی ” ۹ از ۱۰ و در سایت “MyAnimeList.net ” امتیاز آن ۸٫۷ از ۱۰ است.
«دفترچه مرگ» داستان لایت یاگامی Light Yagami را تعریف میکند؛ پسر جوانی که به شکل شگفتانگیزی باهوش و خوشتیپ است و یک روز به شکل تصادفی به دفترچهای برخورد میکند که متعلق به یک شینیگامی (اصطلاح شینیگامی میتواند با اندکی مسامحه به هر گونه از اداره کنندگان مافوق طبیعی مقوله مرگ یا خدای مرگ هم اشاره کند) به نام ریوک Ryuk است که به علت خسته شدن از یکنواختی دنیای شینیگامی دفترچه خود را برای سرگرمی به دنیای انسانها انداخته است تا ببیند که چه اتفاقی رخ میدهد. طرز کار این دفترچه به اینگونه است که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود و نویسنده در همان حال چهرهٔ شخص را در ذهنش مجسم کند، آن شخص پس از ۴۰ ثانیه بر اثر حمله قلبی خواهد مرد (در صورتی که نوع مرگ را از قبل مشخص نکنید). پیش از این بندرت دفترچه مرگی به دست انسانها افتاده است و هیچکس در گذشته برای امر بزرگی از آن استفاده نکرده است.
اما لایت متفاوت است؛ او بسیار باهوش است و حس عدالتخواهی منحصر به فرد و البته دیوانهواری دارد. او باور دارد که به واقع میتواند با استفاده از این دفترچه و کشتن تبهکاران، دنیای بهتری خلق کند. خیلی طول نمیکشد که افراد مافیا، تبهکاران، قاتلان و اشخاصی بیارزش و نالایق ناگهان دچار مرگهای غیرقابل توضیح میشوند. خیلی زود دنیا شروع به شناختن لایت با نام مستعار “کیرا “ Kira به معنی “قاتل ” میکند و این نام بر زبان همگان جاری میشود (گرچه لایت این نام مستعار دوست ندارد و خود را عدالت Justice مینامد).
وجود یک قاتل سریالی که آزاد میچرخد و با متُدهای فرا طبیعی دست به قتل میزند، باعث بهت و حیرت و آشفتگی دولتهای جهانی و نیروهای پلیس میشود. اینجاست که اِل L وارد میشود؛ کارآگاه جوان و نابغهای که پیش از این بر روی بعضی از بدنامترین و مشهورترین پروندههای جنایی دنیا کار کرده است. شخصیت اِل کاملاً در تقابل با لایت است او فردی شلخته است و در نوع نشستن و لباس پوشیدن، غذا خوردن و… با بقیه فرق دارد، او اکثراً به خصوص موقع فکر کردن حالت چمباتمه مینشیند و عاشق شیرینی است.
بهجز در میزان هوششان، ال و لایت نمیتوانستد بیش از این از هم متفاوت باشند؛ بنابراین وقتی لایت با زیرکی راه خود را به تیم تحقیقاتی بر روی پرونده “کیرا ” باز میکند و به تنها دوست ال تبدیل میشود، بازی موش و گربه به شکل هیجانانگیزی به جریان میافتد…
اینطور به نظر میرسد که در دیدگاه «دفترچه مرگ» لایت برای اِل همچون موریارتی Moriarity برای هولمز Holmes باشد. قرار دادن یک تبهکار به عنوان نقطه مرکزی و سرگرم کننده داستان چیز جدیدی نیست؛ به عنوان مثال به “ریچارد سوم ” Richard III نوشته شکسپیر Shakespeare نگاه کنید و یا نمونههای مدرنتر آن مانند «سوپرانوز» The Sopranos، «داستان عامهپسند» Pulp Fiction، «بریکینگ بد» Breaking Badیا سریال بشدت مشابهتری چون «دکستر» Dexter. در حقیقت این برتری لایت به عنوان یک اغواگرِ خودشیفته و خودبزرگبین نیست که این سریال را متفاوت میکند. در واقع نقطهنظر بسیار نادر آن است که این انیمه را تبدیل به چیزی جدید و تازه میکند.
در کنار این دیدگاه تازه آنچه این سریال جذاب را عمیقاً مشکلساز میکند، فقدان کامل یک قطب اخلاقی است.